هیجان زده ام تازه فقط به بدبختی تونستم مقدمه ی کتاب ن سیبلو مردان بی ریش رو پیدا کنم و فقط با دهانی از تعجب باز بخونمش سوالاتی که توی ذهنم داشتم گذر از سنت به جریان مدرنتیه بوده 

سخته برام بخشی از یه جریان فکری باشم که نمی دونم از کجا شکل گرفته و در واقع هر فکری که به ذهنم رسیده 

متاثر از این جریان هاییه که خودم خبر ندارم و نا خواسته پذیرفتمش شاید هیج نقشی هم ایفا نکنم برای تثبیت یا تغییرشون 

چون روحم خبر نداره تار و پودم رگ و پی ام از چی تشکیل شده اصلا من اختیاری دارم  

بهت می گه چه اتفاقی افتاده که بیش از این اگر در جوامع سنتی ایرانی رابطه مرد و زن بر اساس بقای نسل بوده ازدواج فقط برای تولید مثل معنا داشته حالا در دوران مدرنیته  جنبه ی رمانتیک و عاشقانه  پیدا کرده 

مطمئنا انتخاب نویسنده هوشمندانه است از زیبایی شروع کرده همین مبحثی که من در این مطلب بهش توجه نکرده بودم و راستی یه سری بهش بزنین تا قشنگ قضیه دستتون بیاد

عشق ممنوعه اون زمانا  

زیبایی که الان تصورات ما بر اساسش شکل گرفته کاملا بر اساس جنسیت تفکیک شده مطمئنا تصوراتمون درباره مرد زیبا  با زن زیبا فرق می کنه اما در گذشته هیج تفاوتی بین زیباشناسی زن و مرد نبوده هر دو به یه شکل بودن

یعنی زلف پیچ پیچ درازی موی یا کمر باریک و لب های شکرین برای معشوق مرد هم در ادبیات به کار رفته ولی حالا همین مولفه هارو به یه بچه ی ده ساله بگی بهت می گه تو داری در مورد یه زن حرف می زنی   

‌واای شگفت انگیزه فقط منتظرم کتابش بدستم برسه چه طور می شه با گذشت زمان تمایل های هم جنسی دوستی ایرانیان به دگر جنسی خواهانه تغییر کنه  و در ایران گرایش غالب باشه 

این وسط تفکیک جنسیتی چه ها که نمی کنه فکر کن غربی که الان ازدواج همجنس گرایان قانونی شده یه زمانی ایرانیان رو به خاطر گرایش همجنس دوستی عقب مونده می دونسته و جوری می شه که زن غربی به خاطر آزادی پوشش بهشت مردان ایرانی می شه  

مقدمه  رو با شوق سرسری خوندم سر فرصت باید در موردش فکر کنم عجب موجودات پیچیده یی هستیم ما آدما هر چی می گذره بیشتر از آدمی و پیچیدگی هاش خوشم می یاد 

صد در صد نمی شه راست و دروغ نویسنده رو فهمید ولی واقعا با یه جهان نسبی رو به رو هستیم راست یه زمانی دروغه و صد سال بعدش راسته 

دریافت ن سیبلو مردان بی ریش


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها